ماجرای دو وهابی و یک شیعه
چهارشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۲، ۰۲:۱۶ ب.ظ
دو وهابی موقع سوارشدن به هواپیما متوجه شدن یکی از مسافران شیعه هستش . . .
قرارگذاشتن که اذیتش کنن ؛ اولی به دومی گفت: میخواستم تعطیلات برم لبنان ؛ اماشنیدم اونجا شیعه زندگی میکنه ؛ پیشنهاد شناسنامه بحرینی به من شد اما نپذیرفتم؛چون اکثریت شیعه هستن . . .
فکر کردم برم عراق شنیدم که عراق هم پرازشیعه است ؛ رفیقش گفت:خب چرانرفتی اروپا؟؟
گفت:اونجاهم تشیع منتشر شده توخیابونا؛ هرجا بری بهشون برمیخوری. . .
همینطور ادامه دادن تاخ شم این مسافر شیعه رو در بیارن؛مسافر شیعه هم باکمال خونسردی بشون روکرد وگفت: چرا به جهنم سفر نمیکنی؟
قرارگذاشتن که اذیتش کنن ؛ اولی به دومی گفت: میخواستم تعطیلات برم لبنان ؛ اماشنیدم اونجا شیعه زندگی میکنه ؛ پیشنهاد شناسنامه بحرینی به من شد اما نپذیرفتم؛چون اکثریت شیعه هستن . . .
فکر کردم برم عراق شنیدم که عراق هم پرازشیعه است ؛ رفیقش گفت:خب چرانرفتی اروپا؟؟
گفت:اونجاهم تشیع منتشر شده توخیابونا؛ هرجا بری بهشون برمیخوری. . .
همینطور ادامه دادن تاخ شم این مسافر شیعه رو در بیارن؛مسافر شیعه هم باکمال خونسردی بشون روکرد وگفت: چرا به جهنم سفر نمیکنی؟
"شنیدم اونجا تنها جاییست که شیعه نداره!!!"
منبع: مقتدر مظلوم
- ۱ نظر
- ۱۳ شهریور ۹۲ ، ۱۴:۱۶