زنان چادری و وظیفه ای به نام خودنمایی!
«کافی بود محو تماشای ویترین یک مغازه شوی و دستان کوچکت از دستان مادر رها شود، آن وقت برایت شروع سردرگمی بود، اندکی جلو می رفتی و مادر را می دیدی و صدایش می کردی، رویش را که بر می گرداند و قامتِ کوچکت را که با نگاهی آمیخته به تعجب می نگریست، آن موقع تو می ماندی و سکوت ناشی از یک شرمندگی کودکانه…» این حکایت زمانی است که می توانستی در پیاده روهای شهر قدم بزنی و آسوده خاطر فقط مغازه ها را بنگری بی آن که نگران از فرو رفتن تیرهای شیطانی به چشمان خود باشی، آری شاید بتوان گفت این روزها تنها سود پوشش های رنگارنگ و چسبان و کوتاه زنان سرزمین ما این است که کودکان کمتر مادران خود را اشتباه می گیرند.
حکایت مظلومیت و مهجوریت چادر مشکی را نه در هنگامه راهپیمایی بیست و دو بهمن می توان سنجید و نه در صحن و سرای امام رئوف و نه در کوچه ها و محله های سنتی شهر. مظلومیت و مهجوریت چادر مشکی را آن زمان در می یابی که به سینما می روی، به تئاتر، به مراکز بزرگ خرید، به جشنواره های هنری، به پیاده روهای خیابان های بالای شهر، به کوه و پارک های جنگلی و نشانی از زنان چادری نمی یابی، تو گویی که تمام زنان شهر چادر را به کناری نهاده اند، این چنین است که “باربارا اسلاوین” خبرنگاری که نام او را در جمع همکاران روزنامه های واشنگتن پست، نیویورک تایمز و اندیشکده علوم و امنیت بین الملل ( ISIS ) وابسته به اسرائیل می توان یافت در آخرین سفر خود به تهران از وضعیت امروزِ حجاب زنان ایرانی نسبت به گذشته ها ابراز رضایت می کند و در گزارشِ آخرین سفر خود به ایران در پایگاه تحلیلی المانیتور اینطور می نویسد که “این روزها در تهران دیگر زنان زیر پنجاه سال چادری کمتر به چشم میخورند”.
اما به راستی آیا واقعیت همین است که مشاهده می شود؟ آیا نسبت زنان چادری به دیگر خانم ها که البته آنان نیز در صورت رعایت حجاب اسلامی محترم و قابل تکریم هستند، این قدر کم و ناچیز شده است یا این که برخی از زنان چادری ترجیح می دهند فضای اجتماعی را به خصوص در فعالیت های فرهنگی هنری و ورزشی تفریحی دربست تقدیم دیگران کنند و سپس خود نیز به جمع کسانی بپیوندند که از وضعیت بد حجاب در این اماکن گلایه مند هستند؟
ممکن است استدلال شود که اجتناب حضور خانم های چادری در برخی فضاها به واسطه نامناسب بودن آن فضاهاست، اتفاقا همین عدم حضور این دسته از خانم ها یکی از دلایلی است که آن فضاها را نامناسب و جولانگاه بدحجابی کرده است. اگر برخی فضاها نامناسب است چه کسانی باید آن را درست کنند؟ آیا جز این است که همین زنان محجبه باید با حضور فعال و با نشاط و با جاذبه ی ناشی از رفتار رحمانی خویش ورق را برگردانند؟ آیا با در خانه نشستن اوضاع عوض می شود؟
روی این سخن البته با معدود افرادی نیست که چادر را از روی عادت و اکراه بر سر نگه داشته اند و هر جا مجالی بیابند خود را از آن آسوده می کنند و یا با رفتار سبک و دور از متانت یک زن محجبه شأن چادر را مخدوش می کنند، بلکه با آنانی است که با عشق و بر اساس یک باور درونی حجاب برتر را انتخاب کرده و خود نیز از وضعیت امروز حجاب در کشور ناراحت هستند و نسبت به بهبود آن احساس وظیفه می کنند.
در عرصه اجتماعی تکلیف بزرگی بر دوش زنانی است که چادر را با معرفت برگزیده اند و آن این است که با خودنمایی خویش در عرصه های اجتماعی مانع از شکل گیری انگاره ی ذهنی در اقلیت بودن زنان چادری در محیط های فرهنگی هنری و ورزشی تفریحی شوند. این خودنمایی آن خودنمایی توأم با خودآرایی نیست که قطعا نکوهیده و مذموم است بالاخص برای زنان چادری، بلکه در واقع بالا نگاه داشتن عَلَم چادر مشکی در جامعه اسلامی و اثبات گزاره توانمندی زنان محجبه در عرصه های اجتماعی است. اتفاقی که تا کنون به دلایل متعددی تقریبا شکل نگرفته است و برخی فضاها را فقط زنان بدحجاب پر کرده اند و شاید هم این گونه بگوییم که برخی فضاها فقط زنان بدحجاب را جذب کرده اند تا جایی که اگر در مواردی نادر زنان چادری نیز مجال ورود یافته اند به دلیل سنگین بودن محیط ترجیح داده اند چادر خود را به کناری نهند و همرنگ جماعت شوند، دنیای سینما و بازیگری از آن دست فضاهایی است که تا کنون در بست دور از دسترس زنان محجبه باقی مانده است.
- ۹۲/۰۷/۰۶