فرهنگی

مطالبی در مورد فرهنگ اسلامی جامعه

فرهنگی

مطالبی در مورد فرهنگ اسلامی جامعه

فرهنگی
نویسندگان

ما ز "باراک" چشم یاری داشتیم

شنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۱۰ ب.ظ

ما ز "باراک" چشم یاری داشتیم 
خُب... غلط بود آنچه می پنداشتیم!!!

خُب، مگر از ما گناهی سرزده 
او خودش تک زد و ما برداشتیم!!!

گر چه یارم گفت: " من خوشبین نیَـم "
"ما دم همت بر او بگماشتیم"

گرچه از اول حقوقدان بوده ایم 
دستی در کار مجازی داشتیم

تا که دست دوستی با ما دهد 
توی پیجش (page) لایک (like) ها میذاشتیم

وقتی با آقا جواد ما داشتیم 
پا توی ماشین خود میذاشتیم

قلب ما گویی گواهی داد پس 
چشم پوشیدیم، محل نگذاشتیم

بعد چند روزی که از آن مملکت 
قصد برگشتن به ایران داشتیم

هِی گواهی داد توی راه باز 
باز هم نادیده ما انگاشتیم

باز هم چون هِی گواهی داد هِی 
ما به پای شام شب بگذاشتیم

ناگهان بر من سقلمه زد جواد 
با شعف گفتا که میس کال داشتیم

پس دوباره زنگ زد آن ناشناس 
از سر رسم ادب برداشتیم

"نکته‌ها رفت و شکایت کس نکرد 
جانب حرمت فرو نگذاشتیم"

چون صمیمی گشت با ما بعد از آن 
مهر او در قلب خود ما کاشتیم

سرخوش و با افتخار و با شعف 
گوشیش قطع کرده و بگذاشتیم

چون رسیدم سوی ایران ناگهان 
با خبر گشتم چه گل ها کاشتیم

گفته بودش او که تحریمش کنید 
حیف آن پرچم که ما افراشتیم

پرچم صلحی تکان دادیم پس 
ما باراک را یار خود پنداشتیم

او از اوّل هم فریب جنگ داشت 
ما "غلط" کردیم و صلح انگاشتیم

گفت او: "تو خود زدی تک شیخنا!" 
ور نه ما با تو چه کاری داشتیم؟!

میتوانستی مرا ریجـِکت reject کنی
" ما محصل بر کسی نگماشتیم"

"گفت و گو آیین درویشی نبود " 
ور نه با "او" ماجراها داشتیم 

ای خوشا اکسنت آمریکایی اش 
مرحبا الفاظ دانشگاهیش 

شعر از: م. فــــروزان – 11مهرماه 1392
  • مصطفی سلیمانی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی